چکیده ۱ فصل اول : کلیات ۷ ۱-۱) بیان مسأله ۷ ۲-۱) بررسی سوابق و ادبیات موضوع ۱۶ ۳-۱) اهداف پژوهش ۲۱ ۴-۱) اهمیت پژوهش ۲۲ ۵-۱) پرسش پژوهش ۲۶ ۱-۵-۱) پرسش اصلی ۲۶ ۲-۵-۱) پرسش های فرعی ۲۶ ۶-۱) فرضیه ۲۶ ۷-۱) تعریف متغیرها و مفاهیم وعملیاتی ۲۷ ۸-۱) روش پژوهش ۲۹ ۹-۱) سازماندهی پژوهش ۳۰ فصل دوم : دیدگاه های نظری ۳۳ ۱-۲) تعریف نوسازی ۳۳ ۱-۲-۲) نوسازی روانشناختی ۳۶ ۲-۲-۲) نوسازی اجتماعی ۳۶ ۳-۲-۲) نوسازی سیاسی ۳۷ ۳-۲) جامعه شناسان کلاسیک و اندیشه گذار ۳۷ ۱-۳-۲) آگوست کنت (۱۷۹۸-۱۸۵۷) ۳۷ ۲-۳-۲) کارل مارکس (۱۸۱۸-۱۸۸۳) ۳۹ ۳-۳-۲) هربرت اسپنسر(۱۸۲۰-۱۹۰۳) ۴۳ ۴-۳-۲) امیل دورکیم(۱۸۵۸-۱۹۱۷) ۴۵ ۵-۳-۲) ماکس وبر (۱۸۶۴-۱۹۲۰) ۴۹ ۶-۳-۲) تالکوت پارسونز ۵۱ ۱-۶-۳-۲) تیپ بندی جوامع از نظر پاسونز ۵۴ ۷-۳-۲) نیل اسملسر ۵۶ ۸-۳-۲) برینگتون مور ۵۹ جمع بندی ۶۲ فصل سوم : سیاست های ضد مذهبی رضاشاه در ایران ۷۰ ۱-۳) کودکی رضاخان ۷۰ ۲-۳) دیدگاههای مختلف در مورد زمینه وقوع کودتای ۱۲۹۹ ۷۳ ۳-۳) کودتای۱۲۹۹|۱۹۳۰ ۷۶ ۴-۳) گفتمان فکری غرب و ورود آن به ایران ۸۱ ۱-۴-۳) آخوند زاده (۱۸۱۲-۱۸۷۸م|۱۲۲۸-۱۲۹۵ق) ۸۱ ۱-۱-۴-۳) نگرش آخوند زاده در مورد دین ۸۲ ۲-۴-۳) میرزا ملکم خان (۱۸۳۳-۱۹۰۹|۱۲۴۹-۱۳۲۶ق) ۸۵ ۳-۴-۳) عبدالرحیم طالبوف (۱۸۳۴-۱۹۱۱م|۱۲۵۰-۱۳۲۹ق) ۸۸ ۱-۴-۴-۳) طالبوف : دین و روحانیت ۸۸ جمع بندی ۸۹ ۱-۵-۳) رضاخان و مذهب ۹۰ ۲-۵-۳) سیاست ضد مذهبی رضاشاه ۹۴ ۳-۵-۳) مقابله با روحانیت ۹۶ ۴-۵-۳) مقابله با مذهب ۹۹ ۱-۶-۳) کشف حجاب ۱۰۱ ۳-۶-۳) طرح متحدالشکل البسه ۱۰۷ ۴-۶-۳) دانشکده معقول و منقول ۱۱۰ ۵-۶-۳) مؤسسه وعظ و خطابه ۱۱۲ ۷-۶-۳) طرح اداره اوقاف ۱۱۴ ۸-۶-۳) تخریب مدارس علمی و مساجد و… ۱۱۶ ۹-۶-۳) تغییر ماههای قمری به ماههای شمسی و… ۱۱۷ جمع بندی ۱۱۹ فصل چهارم: سیاست های مصطفی کمال در مقابل مذهب و نیروهای مذهبی ۱۲۳ ۱-۴) زندگی نامه مصطفی کمال آتاتورک ۱۲۳ ۱-۱-۴) نحوه به قدرت رسیدن آتاتورک ۱۲۸ ۲-۴) اندیشه های تجددگرایی در ترکهای جوان ۱۳۰ ۱-۲-۴) ضیاء گوکالپ و ناسیونالیسم ترک ۱۳۰ ۳-۴) مصطفی کمال و سلطنت ۱۳۶ ۴-۴) مصطفی کمال و خلافت ۱۴۲ ۱-۴-۴) تخریب مساجد و اماکن مذهبی ۱۵۱ ۲-۴-۴) مقابله با دراویشان ۱۵۱ ۳-۴-۴) دگرگونی پوشاک ۱۵۲ ۴-۴-۴) دگرگونی حقوقی ۱۵۵ جمع بندی ۱۵۷ نتیجه گیری بخش دوم : مقایسه سیاستهای ضد مذهبی در ایران و ترکیه ۱۶۱ وجوه تشابه ۱۶۱ پیشینه نوسازی ۱۶۵ وجوه اختلاف: ۱۶۶ تفاوت در شیوه عمل ۱۶۷ تفاوت در ساختار سیاسی دو کشور ۱۶۹ فصل پنجم : دین و سازمان روحانیت در ایران ۱۷۱ مذهب شیعه ۱۷۱ ۱-۱-۵) رهبری شیعیان در دوران غیبت ۱۷۳ ۲-۱-۵) سازمان مذهبی شیعه ۱۷۴ ۳-۱-۵) منابع مالی روحانیون شیعه ۱۷۵ ۴-۱-۵) تشکیلات حکومتی روحانیون ۱۷۷ ۵-۱-۵) اصولیون و اخباریون ۱۷۷ ۱-۵-۱-۵) ویژگیهای مکتب اصول ۱۷۸ فصل ششم: دین و سازمان روحانیت در ترکیه ۱۸۱ ۱-۶) مذهب رسمی ۱۸۱ ۲-۶) ادیان ،مذاهب و طریقتهای موجود در ترکیه ۱۸۵ ۱-۲-۶) شیعیان ۱۸۶ ۳-۶) طریقت ها و داراویش ۱۸۶ ۱-۳-۶) علویان ۱۸۷ ۲-۳-۶) بکتاشیه ۱۸۸ ۳-۳-۶) طریقت نقشبندیه ۱۹۰ ۴-۳-۶) طریقت نورجی ها ۱۹۱ ۵-۳-۶) سلیمانجی ها ۱۹۲ ۶-۳-۶) طریقت تیجانیه ۱۹۳ ۷-۳-۶) طریقت مولویه ۱۹۴ ۴-۶) اقلیتهای غیر مسلمان ۱۹۴ ۱-۴-۶) مسیحیان ۱۹۴ جمع بندی ۱۹۵ نتیجه گیری بخش سوم : ۱۹۷ میزان همگرایی مذهبی ۱۹۷ میزان مبارزه جویی ۱۹۸ میزان استقلال سیاسی و مالی ۱۹۸ فصل هفتم : مقاومت در برابر سیاستهای نوسازی در ایران ۲۰۰ ۱-۷) تأسیس جمهوری ۲۰۰ ۲-۷) آیة الله نائینی ۲۰۵ ۳-۷) آیةالله سید ابوالحسن اصفهانی ۲۰۶ ۴-۷) آیةالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی ۲۰۷ ۱-۴-۷)موضع آیةالله حائری در برابرمسایل سیاسی واجتماعی کشور ۲۰۸ ۵-۷) آیةالله شیخ محمد تقی بافقی ۲۱۱ فصل هشتم : مقاومت در برابر سیاست های آتاتورک ۲۱۴ ۱-۸) مقاومت جدی صورت نگرفت ۲۱۴ ۲-۸) شورش شیخ سعید ۲۱۶ نتیجه گیری بخش چهارم : ۲۱۹ توانای بسیج اجتماعی ۲۱۹ منابع مآخذ ۲۲۷ منابع انگلیسی ۲۳۲ منابع ترکی استانبولی ۲۳۲ چکیده مصطفی کمال آتاتورک در اثراقدامات تدریجی و آشکار توانسته بود به عمر امپراطوری عثمانی پایان دهد و کشور کوچک ترکیه را بنیان نهد ، برآن شد تا کشور ترکیه را در مسیر نوسازی قرار دهد ؛ نوسازی که مصطفی کمال خواستار آن بود ، در واقع غربی سازی بود و در این راستا می بایست تمام سنتها از بین می رفت . وی برای رسیدن به این هدف، مبارزه گسترده با مذهب و نیروهایی مذهبی انجام داد و اسلام رسمی را بطور کامل از جامعه ترکیه پاک کرد . در کنار اقدامات مصطفی کمال ؛ وابستگی روحانیون سنی به دولت و عدم استقلال سیاسی و مالی این زمینه را برای مصطفی کمال فراهم آورد تا بتواند با ترکیب سیاست پنهان و آشکار ترکیه را به یک کشور سکولار تبدیل کند . از طرف دیگر در ایران نیز رضاشاه به زعم خود برآن شد تا جامعه ایران را همانند ترکیه بسوی تمدن و نوسازی هدایت کند . در راستای چنین اقدامی طبیعی بود که از طرف روحانیون که به عنوان ترویج دهندگان دین در جامعه محسوب می شدند ،در مقابل چنین اقدامی مقاومت صورت گیرد ، استقلال سیاسی، اقتصادی به روحانیون این کمک را می کرد تا در مقابل سیاستهای نوسازی رضاشاه که توأم با دین زدایی بود مقاومت کنند . استقلال یکی از بزرگترین امتیازات روحانیت شیعه درمقایسه با روحانیت سنی است .چه در دوره صفویه، چه در دوره هایی افشاریه و زندیه و قاجاریه و چه در دوره پهلوی، روحانیت اگر چه متفاوت اندیشیدند ولی هیچ گاه زیر بار زور و دستور و ابلاغیه و فرمان شاهی نرفت. نتنها این وضعیت و آرمان را حفظ کرد بلکه در شرایط مقتضی با قدرت ظالمانه مبارزه کرد و برای ایجاد فضایی مساعد تر برای دینداری و دین مداری ، با حاکمان در افتاد و نهایتاً کوشید تا نظامی اسلامی برمبنای دین و مردم تأسیس کند . از دوره های بسیار سخت و طاقت- فرسا برای روحانیت ، دوره حکومت بیست ساله رضاخان بود . در این دوره روحانیت با شدیدترین برخوردها وعمیق ترین موانع مواجه شد . رضاخان که سودای ترقی و پیشرفت ایران به مانند کشورهای اروپایی را درسر داشت ، سعی می کرد مهمترین موانع را که به زعم او مذهب و روحانیت بود ، از میان بردارد . او علاوه بر مقابله های خشن و زورمندانه با روحانیت ، بر آن بود تا تمام نمادهای مذهبی را از جامعه حذف کند . رضاشاه برای از بین بردن مذهب و نیروهایی مذهبی از تمام امکانات استفاده می کرد تا هرچه زودتر به زعم خویش کشور را به دروازه های ترقی برساند .